en
stringlengths
1
1.4k
fa
stringlengths
1
1.26k
I am a doctor
من یک دکتر هستم
He's putting on airs.
داره پخش میکنه
I have been to the airport to see him off
من به فرودگاه رفته ام تا او را بدرقه کنم
You were always good at getting Tom to do what you wanted him to
تو همیشه در وادار کردن تام به انجام کاری که می‌خواستی خوب بودی
I'm from Bulgaria.
من اهل بلغارستان هستم.
The squeaking of the door gets on my nerves.
صدای جیر جیر در اعصابم را خرد می کند.
She did not disappoint him
او را ناامید نکرد
Go find somebody who can help
برو یکی پیدا کن که بتونه کمک کنه
I have a different opinion on that subject.
من نظر دیگری در مورد آن موضوع دارم.
Are the preparations for tomorrow complete?
آیا مقدمات فردا کامل شده است؟
Tom and Mary got married this year in the spring.
تام و مری امسال در بهار ازدواج کردند.
This dictionary isn't any good
این دیکشنری خوب نیست
Who's your favorite figure skater?
اسکیت باز مورد علاقه شما کیست؟
She has a bag under her arm.
او یک کیف زیر بغل دارد.
It's really great.
واقعا عالیه
Take a breather.
یه نفس بکش
For the time being, I intend to stay at a hotel.
فعلا قصد اقامت در هتل را دارم.
I didn't mean to surprise you.
قصدم غافلگیر کردنت نبود
My friends don't know where I am
دوستان من نمی دانند من کجا هستم
Don't make me regret lending you this money
کاری نکن که از قرض دادن این پول به تو پشیمان شوم
She kept her eyes closed.
چشمانش را بسته نگه داشت.
I can't tell you what you want to hear
من نمی توانم آنچه را که می خواهید بشنوید به شما بگویم
She expressed her gratitude to all those who had supported her.
او از همه کسانی که از او حمایت کردند تشکر کرد.
Somebody knows that.
کسی این را می داند.
Would you play with me?
با من بازی می کنی؟
I don't see what's wrong with that
من نمی بینم چه اشکالی دارد
That's no big deal
این چیز مهمی نیست
If you say that to Tom, you'll run the risk of losing your job
اگر این را به تام بگویید، در خطر از دست دادن شغل خود خواهید بود
Tom has everything a man could want
تام هر چیزی که یک مرد می تواند بخواهد دارد
What's the name of the person who recommended us to you?
اسم کسی که ما را به شما توصیه کرد چیست؟
She is very fond of dogs
او به سگ ها علاقه زیادی دارد
He's old and crazy.
او پیر و دیوانه است.
He completely failed to understand why she got angry
او به طور کامل نتوانست دلیل عصبانیت او را درک کند
Something important has come up
یه چیز مهم پیش اومده
I just saw a ghost
من فقط یک روح دیدم
I can't go out, because I was injured a week ago in an accident.
نمی توانم بیرون بروم، چون یک هفته پیش در یک تصادف مجروح شدم.
She doesn't like baseball very much
او خیلی بیسبال را دوست ندارد
Have you heard from him?
آیا از او شنیده اید؟
I was disappointed to see that my bonus was a bit less than I was expecting
وقتی دیدم پاداش من کمی کمتر از آنچه انتظار داشتم ناامید شدم
It's a matter of pride
جای افتخار است
We totally forgot about lunch
اصلا ناهار را فراموش کردیم
He is a very irritating critic of others.
او یک منتقد بسیار تحریک کننده دیگران است.
Tom is working as a software engineer.
تام به عنوان مهندس نرم افزار کار می کند.
I'm not the same person I was when you first met me.
من همان آدمی نیستم که برای اولین بار با من ملاقات کردی.
It is very cold today, isn't it?
امروز هوا خیلی سرد است، اینطور نیست؟
Jim opens the door.
جیم در را باز می کند.
We carried a map with us in case we should lose our way
ما نقشه ای را با خود حمل کردیم تا راه را گم کنیم
Let's have scones with our tea.
بیا با چایمان اسکون بخوریم.
We have to tell Tom immediately
باید فوراً به تام بگوییم
Have you taken a bath yet, Takashi?
تاکاشی تا حالا حمام کردی؟
That's a little disrespectful
این کمی بی احترامی است
Tom told me you were upset
تام به من گفت که ناراحت شدی
It's over
تمام شد
The airport is closed
فرودگاه بسته است
How much time do I have?
چقدر وقت دارم؟
Give me those.
آن ها را به من بده
It's so dark.
خیلی تاریک است.
World War II came to an end in the 20th year of the Showa era.
جنگ جهانی دوم در بیستمین سال از دوران شووا به پایان رسید.
I know that she is cute
من می دانم که او ناز است
He looked very happy
او بسیار خوشحال به نظر می رسید
Tom didn't have the courage to go there alone.
تام جرات نداشت تنها به آنجا برود.
I knew that Tom would come
می دانستم که تام می آید
I'm with a client.
من با یک مشتری هستم
I'll forgive you just this once
فقط همین یکبار میبخشمت
She was born last year
او پارسال به دنیا آمد
Do you think we can do it?
به نظر شما ما می توانیم آن را انجام دهیم؟
The third quarter GNP growth was 1% over the preceding quarter.
رشد تولید ناخالص داخلی سه ماهه سوم نسبت به سه ماهه قبل 1 درصد بود.
Tom looked up at the sky
تام به آسمان نگاه کرد
Nothing scares Tom
هیچ چیز تام را نمی ترساند
It's very easy.
خیلی راحته
Have you told anyone else?
به کس دیگه ای گفتی؟
Tom hasn't done what we asked him to do
تام کاری را که از او خواسته بودیم انجام نداده است
Speaking foreign languages is not easy
صحبت کردن به زبان های خارجی آسان نیست
Are those explosives?
آیا آن مواد منفجره هستند؟
What is this?
این چیه؟
Volcanic ash disrupted air travel
خاکستر آتشفشانی سفرهای هوایی را مختل کرد
I'd be only too glad to help you
من خیلی خوشحال خواهم شد که به شما کمک کنم
The only thing Tom really enjoys is playing chess with Mary.
تنها چیزی که تام واقعاً از آن لذت می برد، بازی شطرنج با مری است.
The odds against that happening are astronomical
احتمال وقوع آن نجومی است
Are you satisfied with your daily life?
آیا از زندگی روزمره خود راضی هستید؟
It was freaky.
عجیب بود
The man standing over there is Mr. Smith.
مردی که آنجا ایستاده آقای اسمیت است.
Our neighbors are having a party and have invited us
همسایه های ما در حال جشن گرفتن هستند و ما را دعوت کرده اند
Please tell me which to take
لطفا بگید کدوم رو بگیرم
I trusted them.
من به آنها اعتماد کردم.
Tom walked right into Mary's trap.
تام درست به دام مری رفت.
Tom seems preoccupied.
به نظر می رسد تام مشغول است.
I am thinking about my children
من به فکر فرزندانم هستم
I like skiing much better than swimming
اسکی را خیلی بیشتر از شنا دوست دارم
Tom gave Mary his heart.
تام قلبش را به مری داد.
I will speak to him alone
من تنها با او صحبت خواهم کرد
I wonder what that was all about
من تعجب می کنم که این همه چیز در مورد چیست
In order to keep informed, I try to read as much as possible.
برای اینکه در جریان باشم، سعی می کنم تا حد امکان مطالعه کنم.
My desktop has gotten cluttered
دسکتاپ من به هم ریخته است
Whether he comes or not, I'll go
او بیاید یا نیاید من می روم
Who's responsible for this problem?
چه کسی مسئول این مشکل است؟
Have you made up your mind to come with me?
آیا تصمیم خود را گرفته اید که با من بیایید؟
I know something they don't know
من چیزی می دانم که آنها نمی دانند
That would be unusual.
این غیرعادی خواهد بود.
I don't know really.
من واقعا نمی دانم.