audio
audioduration (s) 1
29.1
| sentence
stringlengths 2
305
|
---|---|
آشنایی کامل با جزئیات آن واقعه |
|
همین که ماجرا را بکسی تعریف کنید برای دوست، خویشان، همکارتان یا درمانگر |
|
به سرعت آنجا خواهیم رسید. |
|
او با چشمان رو به پایین کنار دیوار ایستاده بود. |
|
از سرنوشت شومی که در تعقیب خانوادهی او بود میترسید. |
|
امیدوارم زودتر بهتر شوی. |
|
خوشحال شدم باهات صحبت کردم |
|
خانواده یک نهاد اساسی اجتماعی است. |
|
،حتا به پسر فراری عمم هم پول داده بااینکه میدونسته ممکنه به دستش نرسه هیچوقت |
|
اتاق مملو از مظاهر تجمل بود. |
|
پرنده در قفس گرفتار است. |
|
ای بابا. چرا همه تقصیرارو میندازین گردن من؟ |
|
پیروزی چشمگیر |
|
بخشی از سال |
|
آن سفر خرج زیادی خواهد داشت. |
|
آماس بندگاهی |
|
بله خوشحال میشم کمکتون کنم کدوم محله هستید کدوم شهر |
|
دیوید رفته است تمرین فوتبال. |
|
انباشتگی شن روی ساحل |
|
آنها یک بشکه کامل شراب نوشیدند. |
|
به دو نیم تقسیم کردن |
|
به سختی در امتحانات نهایی قبول شد. |
|
اطمینان کرد |
|
اقدامات او باعث ایجاد روابط بین پادشاه گرجستان و امپراتوری عثمانی شد. |
|
چیزی که امروز دلم میخواهد یک حمام گرم است. |
|
سپوخت |
|
با مشعلی که اَخگرش آذرخشی محبوس است |
|
ساعت چیست؟ |
|
امروز شنیدم علی پروین میخواد پرسپولیس رو بخره واقعا شاد شدم |
|
پس از اندکی زندگی در کاخ تازگی خود را از دست داد. |
|
اوراق قابل خرید و فروش |
|
آبی یکدست |
|
روی در اتاقش بریدههای جراید را چسبانده بود. |
|
چتر مرا کی دزدید؟ |
|
آیا باید چنین بپندارم که جواب رد شما نهایی است؟ |
|
آتا |
|
حمل و نقل و هزینههای دیگر |
|
پروانهی اقامت |
|
قوت شهوانی بر قوت عقل غالب گشته |
|
او لال است. |
|
حمایت مردم از او از روی هوس بود. |
|
خلبان ناچار شد با چتر نجات از هواپیمای در حال اشتعال بیرون بپرد. |
|
حس وظیفهشناسی |
|
آنها فقط با اضافه کردن تولید میتوانند وضع را سروسامان بدهند. |
|
احساس امنیت میکرد چون میدانست در میان دوستان است. |
|
بوی خوش گل محمدی |
|
پاسخ سریع |
|
الیاس وایستا، انقد وول نخور |
|
بهار که میآید درختان شکوفه میکنند. |
|
کسی چیزی نفهمید چون با همه با روی باز حرف میزدم |
|
شیشه شور با ابر |
|
سخنان او در ما عمیقا اثر کرد. |
|
چوب گردو |
|
پدرم جمعا سی کتاب نوشت. |
|
پذیرش یکپارچهی کلیهی پیشنهادات آنها |
|
تو الان کجایی؟ |
|
دولتی که فساد آن را کم توان میکند |
|
مسابقه دو و میدانی |
|
این دستکش ها خیلی تنگ هستند. |
|
سازمان بینالمللی دریانوردی |
|
او روباه را با یک ضربه به سرش خلاص کرد. |
|
ثروتی که از خود باقی گذاشت |
|
به خصوص وقتی اضطراب یا استرس دارم |
|
ننوشید و رانندگی کنید |
|
آرش همش زير آب بوده |
|
از کیسه خلیفه می بخشه |
|
او فقر را با جنایت مربوط میداند. |
|
کجا درد می کند؟ |
|
نوزده |
|
آوازهی حافظ در زمان حیات خودش تا هندوستان هم رسیده بود. |
|
پرچم ایرانو تو دستشون داشتن، میرقصیدن، تشویق ایسلندی میکردن! |
|
مختلف فیه |
|
کدوم مرد به رنگ موی مادرش توجه می کنه |
|
حرفهای او در دل حضار اثر کرد. |
|
او با یک لهجهی ساختگی اصفهانی حرف میزد. |
|
گارانتی چیه؟ پدر سگ مصبش با یه ماگزیما اومد |
|
زن و شوهر باید با همدیگر تفاهم داشته باشند. |
|
حال، چرا برای سرمایهگذار باید مهم باشد؟ و شرمنده که با شما موافقم |
|
او پارو را محکم گرفت و آنرا رها نکرد. |
|
ما هردومون طلاق گرفتیم |
|
او با تکان ملایم دست موی خود را مرتب کرد. |
|
چي توي اين کلوچه هست؟ |
|
کرفس بیرنگ |
|
منظورم اينه تا اونجايي |
|
از پارچهی پشمی ساخته شده است. |
|
از بالا صدا زد. |
|
تحصیلات خود را رها کرد و ملوان شد. |
|
می خواد بره دست به آب |
|
زندگی پرعسرت |
|
بدی را با نیکی پاسخ دادن |
|
قرار است به انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، و چینی ترجمه شود. |
|
دیگه دیره دارم میرم |
|
موش ؟ آره .جیغ می کشد نه |
|
او بر طبق معدودی اصول ساده زندگی میکند. |
|
چه عمدی باشد چه نباشد، توان شما را برای درست کار کردن از بین میبرد |
|
و در بیانیه خودشان مالارمه بودلر برلن و رمبو را |
|
امروز ماهیها به تور نمیافتند. |
|
بسیار عقب |
|
اصلا نمیدانم کدام راه را انتخاب کنم. |
|
نه، نکردیم. |